به گزارش مشرق، اکثر مهاجرتها در افغانستان به سمت کشورهای غربی به بهانههای رسیدن به زندگی بهتر و آرامش و آسایش است که فقرزدایی اصلیترین محور آن را تشکیل میدهد اما بدون شک این امر زمینهساز سلطه غرب میباشد.
مهاجرت به سمت غرب در کشورهای شرقی از پیشینه چند صد ساله برخوردار بوده و همچنین تعداد افرادی که از کشور خود متواری شده و به بهانههای گوناکون وارد سرزمینی جدید میشوند اندک نیست.
در این میان، افغانها بیش از ملتهای همجوار به کشورهای غربی مهاجرت میکنند به امید آن که روزی روزگار به کامشان خوشتر آید.
به همین دلیل، افغانها سختیها و تلخیهای راه را بر خود تحمیل میکنند تا زندگی خود را تا حدی بر اساس خواستهایشان تأمین کنند، اما در این میان هستند افراد و خانوادههایی که پیش از رسیدن به این آرزو، ریشه و بنیه خانوادگی خود را همراه با خود نابود میکنند.
بر اساس آخرین گزارشها، یک قایق در تنگه «بسفر» دریای «سیاه» و در سواحل «استانبول» ترکیه غرق شد که تمام سرنشینان آن افغانهایی بودند که راهی کشورهای اروپایی میشدند.
در این قایق، دستکم 24 افغان که 12 کودک و 7 زن نیز شامل آنها بودند در دریا و در راه اروپا غرق شدند که تاکنون سرنوشت زنده بودن آنها مشخص نیست، اما بر اساس آخرین گزارشها این 24 نفر همه از بین رفته و اجساد برخی آنها نیز از آب خارج شده است.
این افغانها و میلیونها افغان مهاجر دیگر بدون شک از وجود مشکلات سخت و فزاینده در کشور خود رنج میبرند و برای بُرونرفت از چالشهای موجود این راه را با وجود مشکلات و مشقتهای بسیار ممکن و میسر میپندارند.
ناامنی و خشونتهای روز افزون، فقر اقتصادی شکننده، نبود امکانات زندگی و در مواردی هم دلائلی همچون وجود دشمنیهای شخصی، اصلیترین عامل مهاجرت افغانها به اروپا و آمریکا است.
با یک نگاه گذرا و توجه خردمندانه به اعمال سیاستهای غرب در آسیا به ویژه افغانستان میتوان مدعی شد که وجود تروریستها عامل مشقتهای گسترده در ابعاد مختلف زندگی افغانها بوده که همین امر ارتباط مستقیم و مستحکمی با اعمال سیاستهای غرب دارد.
شاید این ادعا تازگی نداشته باشد که غرب با سیاست حمایت از تروریسم برنامههای شوم و استعمارگرایانه خود را پیاده میکند.
غرب با همکاری برخی کشورهای متحد، فرودست و فرمانبردار خود به مخالفتها در افغانستان دامنزد و پس از آن با همین کشورها تروریسم را بنیانگذاری کرده و برای حضور خود از دست ساخته خود که همان طالبان و القاعده است استفاده کرد تا اکنون که همین گروهها 13 سال حضور نظامی و سیاسی غرب در افغانستان را مهیا کردند.
در 13 سال گذشته با وجود حضور بیش از صدهزار نظامی غربی همین کشورها نخواستند که صلح در افغانستان تأمین شده و زمینههای ریشهکنسازی تروریستها از قلمرو افغانستان مساعد شود.
این نظامیان در مناطق مختلف افغانستان لانهسازی کرده و از این طریق با حمایت تروریسم، ناامنیها را گسترش دادند و سبب افزایش فقر اقتصادی، مهیا نشدن امکانات و زمینههای زندگی بهتر برای مردم شدند.
به نظر میرسد، غرب با این کار در کنار تداوم حضور نظامی در افغانستان توانست به هدف دیگر خود که همانا تسلط بر افکار نسل نو افغانها است نیز دست یابد زیرا غرب که خود زمینههای مهاجرت اجباری هزاران افغان را مساعد کرد اکنون از این افغانها استفاده خواهد کرد.
غرب به مهاجرین افغان یارانه میدهد، زمینه کار و آموزش را برایشان مساعد میکند تا همین نسل نو افغانها را بر وفق مراد خود تربیت کرده و افکار آنها را به دور از حس وطن پرستی و اسلامدوستی هدایت کرده و پس از آن برای انجام مأموریت خود وارد افغانستان کند.
بدون شک، جوانان نیرومند و تحصیل کرده غرب که از آموزههای اسلام دور و از حس وطن پرستی بی بهرهاند، سیاستهای غرب را در خاک خود اعمال کرده و در کنار دیگر پیامدهای منفی، استعمار دائمی و تهاجم فرهنگی غرب را نیز به همراه خواهند داشت.
در این صورت میتوان گفت: زمینههای مهاجرت افغانها توسط غرب مهیا شده و آن را برای تسلط و تداوم استعمار و همچنین تهاجم فرهنگی خود ادامه میدهند.